خانواده بهمرام
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

 

خواب غفلت


در تفسیر روح البیان نقل شده است : در شهرى سه برادر بودند كه برادر بزرگ ده سال مؤ ذن مسجدى بود كه روى مناره مسجد اذان مى گفت ، و پس ‍ از ده سال از دنیا رفت . برادر دومى هم چند سال این وظیفه را ادامه داد تا عمر او هم به پایان رسید. به برادر سومى گفتند: این منصب را قبول كن و نگذار صداى اذان از مناره قطع شود، قبول نمى كرد.

گفتند: مقدار زیادى پول به تو خواهیم داد! گفت : صد برابرش را هم بدهید من حاضر نمى شوم .

پرسیدند: مگر اذان گفتن بد است ؟ گفت : نه ، ولى در مناره حاضر نیستم . علت را پرسیدند، گفت : این مناره جایى است كه دو برادر بدبخت مرا بى ایمان از دنیا برده ؛ چون در ساعت آخر عمر برادر بزرگم بالاى سرش ‍ بودم و خواستم سوره یس بخوانم تا آسان جان دهد، مرا از این كار نهى مى كرد.

برادر دومم نیز با همین حالت از دنیا رفت . براى یافتن علت این مشكل ، خداوند به من عنایتى كرد و برادر بزرگم را در خواب دیدم كه در عذاب بود.

گفتم : تو را رها نمى كنم تا بدانم به چه دلیل شما دو نفر بى ایمان مردید؟ گفت : زمانى كه به مناره مى رفتیم ، با بى حیائى نگاه به ناموس مردم درون خانه ها مى كردیم ، این مساءله فكر و دلمان را به خود مشغول مى كرد و از خدا غافل مى شدیم ، براى همین عمل شوم ، بد عاقبت و بدبخت شدیم .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.